-2
انقلاب ۱۳۵۷
راهپیمایی عاشورای ۱۳۵۷، چهارراه کالج، تهران
---
چهرههای اصلی انقلاب
سید روحالله خمینی
علی شریعتی
ابوالحسن بنیصدر
سید محمود طالقانی
مهدی بازرگان
یدالله سحابی
حسینعلی منتظری
سید محمد بهشتی
ابراهیم یزدی
صادق قطبزاده
مرتضی مطهری
اکبر هاشمی رفسنجانی
کریم سنجابی
سید علی خامنهای
محمد جواد باهنر
احمد خمینی
مصطفی خمینی
صادق خلخالی
محمد مفتح
محمدرضا مهدوی کنی
مهدی کروبی
میرحسین موسوی
سید محمدکاظم شریعتمداری
سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
حبیبالله پیمان
بهزاد نبوی
داریوش فروهر
عباس امیرانتظام
علی شایگان
شاپور بختیار
نورالدین کیانوری
---
احزاب و جریانها
جبهه ملی ایران
نهضت آزادی ایران
سازمان مجاهدین خلق ایران
حزب توده ایران
حزب پان ایرانیست
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
حزب جمهوری اسلامی
موتلفه اسلامی
دفتر تحکیم وحدت
---
نهادهای انقلابی
شورای انقلاب اسلامی
دولت موقت
کمیته انقلاب اسلامی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
شورای نگهبان قانون اساسی
شورای عالی انقلاب فرهنگی
جهاد سازندگی
بنیاد مستضعفان
---
وقایع و رویدادها
قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
جمعه سیاه
بازگشت روحالله خمینی به ایران
تصرف سفارت آمریکا
انقلاب فرهنگی ایران
کودتای نوژه
---
مکاتب انقلاب
ولایت فقیه
کمونیسم
ملیگرایی
نمایش • بحث • ویرایش
این مقاله پیرامون انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ است. برای اصطلاح «انقلاب اسلامی» انقلاب اسلامی (ابهامزدایی) را ببنید.
انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت روحانیون، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف، روشنفکران، دانشجویان و مردم عادی در ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روحالله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجستهای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.[۱] این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته میشود.
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرحهای جنجال برانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آنرا اصلاحات ارضی تشکیل میداد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرحها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی را در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در پی داشت. او با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مبارز جدید اسلامی آسیپپذیر ساخت. اصلاحات شاه و نیز جانبداری مستقیم و غیر مستقیم او از دولتهای آمریکا و اسرائیل، مورد مخالفت روحانیون به ویژه خمینی واقع شد. در این دوران شماری از روشنفکران (از همه مهمتر علی شریعتی) بر احیای تفکر سیاسی شیعه تاثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهاییساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز در سالهای تبعید خود، اگرچه خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی بود، بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی که توده مردم مسلمان ایران را خشمگین میساخت، میپرداخت. همچنین شماری سازمانهای چریکی مارکسیست و اسلامگرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم پرداختند. نهایتاً با سیاستهای نادرست حزب رستاخیز حکومت در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.
تنشها و نارضایتیهای مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، خود را نشان داد و از پاییز و زمستان همان سال به شکل تظاهرات خیابانی نمود یافت. معترضان از سنتهای شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان برای راهپیمایی اعتراضی استفاده سیاسی به عمل آوردند.[۲][۳][۴] رویدادهایی چون فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان و کشته شدن معترضان در برخی از تظاهراتها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه) توسط نیروهای حکومتی تنها موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد.[۵] رکود اقتصادی، به وقوع اعتصابات گسترده و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهراتها، دامنه اعتراضات از دهها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید.[۶] سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، دو روز نبرد مسلحانه سازمانهای چریکی و هزاران داوطلب مسلح با ارتش و گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید.[۷][۸]
Tümünü Göster