1. 51.
    0
    شکار پرندگان بود. خانه آمد را به طرف او ، به دست گرفتن و دور از شراب تند نوشید ، تا به حال ملاقات با مادر خود ، تشکیل شده بود تا پدرش را بکشند. ((مجموعه افسانه یونان)

    داستان پسر آقای بورن ک

    • سی و از کافران ، آنها به جای آن ساخته شده مسجد است. راهبان کشته شده اند. آنها نماز ، موعظه آنها نام مقدس خداوند است. رنگارنگ خون پرنده ، بهتر است پارچه ، دختر زیبا ، طلا دوزی پارچه به 8) (سرقت)
    • بالا تقریبا همان لغات ، شوهر از ایدا پسر Yiğenek در داستان بیش از حد. (علاوه بر این ، به طور مستقیم از "اخراج" است با کلمات گفت.

    غازها است

    • شما بلندمرتبه و بزرگ است ،
    بیایید هیچ کس نمی داند که چگونه بسیاری از.
    عزیز خدا!
    من قبلا این جد نبوده ،
    آیا شما از خانه های بنیادی نیست ،
    آ،
    تو خدای من بالا ،
    آدم دادم به تو تاج ،
    آیا شیطان لعنتی را
    از آنجا که از جرم و جنایت
    آیا خانقاه را به شما ؛
    نمرود انداخت فلش به آسمان ،
    شما همسر خود را در برابر شکاف ماهی نگهداری می شود ،
    هیچ پایانی در هیبت ،
    شما گردن خود را فرو برد نیست ،
    هیچ شی جد ،
    خدا که نمی تواند ای که زیاد بزرگ نیست ،
    هنوز مشخص هنگامی که خداوند بزرگ ،
    حذف شد توسط رسیدن به آسمان زیبای خدا
    )
    • اعتقاد به خدا ، از بزرگ وجود دارد ، "اخلاص به زمان روی" جشن و یا بر اساس مست ، اما کافر دختر را ربوده و آنها باور مشترک به خدا. همچنین ، می دانستند که در مورد اسلام ، جامعه مسلمانان جامعه است...

    سقفی برای مطلب را به کشتن

    • داستان سقفی ، اولیسز قهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومر شاعرنابیناییونانی هومر جان داستان تا به جنبه های بسیار زیادی مشابه است. فهرست به شرح زیر است.
    سقفی • فرزند پری است. پسر • دو تا از تپه ها چشم دارند تنها.
    • از مرد شروع به خوردن دختر شوهر او را به نیزه اجاق قرار داده
    • نیزه گفت : بالای سر را به چشمان از چنین تپه ، چشم ها چشم نیست. این گریه ، گریه که کوه ها در سنگ تکرار شد.
    • درب غار را ، نگاه دار و...
    مربی • مدیر خفه شده بود ، چهره اش چرم ، چرم از سر تا دم را انجام نمی بو
    Tümünü Göster
    ···
   tümünü göster